کیارادکیاراد، تا این لحظه: 13 سال و 3 ماه و 30 روز سن داره

کیاراد تپلی

تراژدی کوتاه کردن موهای من

1390/8/21 2:08
نویسنده : کیاراد
3,273 بازدید
اشتراک گذاری

حتی از یادآوریش هم بغضم می گیره. دو ماهی میشد که صحبت از کوتاه کردن موهای من بود .چون چقد کوتاه شدن موهام واسشون مهم بود(من با موی بلند خوشتیپ تر هستمیول)یکی می گفت از یک آرایشگر خوب دعوت میکنیم تا بیاد توی خونه،اون یکی میگفت بهتره بریم دبی تا هنری(آرایشگر معروف اون ور آبی )موهای کیاراد رو کوتاه کنه ،بابایی هم میگفت اگر با ماشین ٣٢ بزنیم بهتره. خلاصه اینکه یک شب که خونه عمو رضا مهمان بودیم به پیشنهاد عمه زهره موهای من توسط بابایی کوتاه شد ،من از شدت گریه ای که می کردم نفهمیدم چی شد .اما وقتی ساعت ده شب منو اورژانسی به خونه یک آرایشگر بردن متوجه دسته گل بابام شدم و فهمیدم که تا مدتها نمی تونم واسه حفظ آبرو پیش بقیه نی نی ها ،از خونه بیرون بیام

             .

                       موهای من لحظاتی قبل از کوتاه شدن

                 این هم یک عشوه دخترونه با موهای بلند

        

                     موهای من بعد از کوتاه شدن

                    خنده من از گریه تلخ تر است

                         بدون شرح!!!!!!!! 

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

نوشین
21 آبان 90 4:24
سلام اخی به این زودی کیاراد جونو میخواید بفرستید سربازی ولی موی کوتاهم خیلی بهش میاد ماشالا خواهرزاده منم همچین خاطره ای رو داره دوست داشتید به وبش با عنوان"یه پسر اسمونی سربزنید اگه مهمون وب خودمم "درحسرت مادر شدن "بشید خوشحال میشم.
ashna
24 آبان 90 12:41
chand sal habs bodi kiya jon .rozhe kojaye?