داستان تغییر چهره
اولش این تغییر حالت ،فقط برای ماساژ دادن دندونام بود اما وقتی نازیلا جون به این حرکتم خیلی خندید من تشویق و ترغیب شدم که بیشتر ازش استفاده کنم .حالا هم هر زمان که نازیلا جون رو می بینم یا حتی کسی اسمشو می گه چهره من این شکلی می شه.و گاهی وقتا هم اسم مامانم رو با صدای کلفت می گم.
تغییر چهره من با دیدن نازیلا جون
بعد از اون حرکت خودم هم خنده ام می گیره
چون دستام رو با سرعت نور حرکت می دم با چشم غیر مسلح دیده نمی شوند
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی