کیارادکیاراد، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 19 روز سن داره

کیاراد تپلی

کشف یک اثر تاریخی

سلام سلام بازم سلام من یک روز که واسه گردش و تفریح بیرون رفته بودم ناگهان یک سنگ توجه منو به خودش جلب کرد اولش خواستم جابجاش کنم چون جلوی راه منو بسته بود ،هر چی که فشار دادم تکون نخورد .بیشتر که دقت کردم متوجه شدم از سنگهایی که تا بحال دیده بودم یه کوچولو بزرگتره !!!!و چنین شد که بنده یک اثر تاریخی مهم را کشف کردم.محل قرار گرفتن این سنگ چند تنی بزودی به اطلاع عموم خواهد رسید.     ...
3 آبان 1392

کمک و همیاری از نوع کیارادی

سلام گلهای مهربون چند وقت قبل که مامانم لباسها رو شستش یک سبد گذاشت جلوی من و گفت کیاراد جون لطفا لباسها رو بریز داخل سبد تا ببریم و بندازیم روی طناب ،منم که کلا عاشق انجام دادن کارهاییم که اصلا به من مربوط نمیشه و همچنین احساس کردم که این کار جذابیتهای خاص خودش رو داره قبول کردم .نتیجه کار رو از عکسها ببینید لطفا . فقط نفهمیدم چرا مامانم وقتی منو میون اون همه ظرفی که داخلشون پر از لباس بود دید شوکه شد !!!؟؟؟؟؟    ...
2 آبان 1392

هنر عکاسی کیاراد

سلام دوستای گلم هوراااااااااااااااااااااااااااااااااااا من دوباره برگشتم البته با یک هنر جدید!!!!!!!!!!!!!!!!!!! والدین من در 2 سال گذشته موفق شدن از لحظات زندگیم حدود شش هزار عکس بگیرن و از 2 سالگی به بعد یعنی درست از زمانی که بنده به هنر عکاسی علاقمند شدم تعدادعکسها به بیست ها هم نمیرسه آخه به محض دیدن دوربین ترجیح میدم خودم از چیزهای خاصی که به عقل جن هم نمیرسه عکاسی کنم .و این مژده رو به دوستان هنرمندم میدم که اولین نمایشگاه عکسم رو بزودی  برای علاقمندان برپا کنم. چند نمونه از کارهای من:                    &nbs...
17 مهر 1392

آغاز سفرهای کیاراد

سلام به همه دوستان گلممممممممممممممم بالاخره من به سن قانونی سفر رفتن رسیدم بنا به برخی دلایل (اصلا فکر نکنید برای راحتی خودشون این کار رو با من کردن) تا این سن بنده غیر از یک سفر به شیراز دیگه جایی نرفتم ،و حالا که رفتم و برگشتم خوشحالم و یک تجربه خیلی خوب در زندگی شخصی من محسوب می شود . به گفته والدینم در طول سفر مخصوصأ ساعت های طولانی که توی ماشین بودیم بسیار پسر خوبی بودم و بارها مورد تشویقشون قرار گرفتم . الان که فکرشو می کنم خودم هم تعجب می کنم از اینهمه متانتی که  به خرج دادم .چند تا از جمله های جالب و خلاقانه ام در طول سفر رو واستون مینویسم: وقتی در شهر قم از حرم حضرت معصومه بیرون اومدم به بابام گفتم :الان که از اینجا بریم ...
13 تير 1392

روز پدر مبارک

               پدر جان باش و با بودنت باعث بودن من باش                    روزت مبارک ....دوستت دارم          ...
2 خرداد 1392

اسباب بازی

سلاممممممممممممم امروز می خوام تعدادی عکس از وسایلی که دارم ،توی وب بذارم آخه وب در حال حاضر امنیت بیشتری داره نسبت به اتاق من. بدلیل اینکه من اندکی سر به هوا هستم و خوب از وسایلم نگهداری نمیکنم و ممکنه تا مدتی دیگه هیچ اثری از چیزهایی که داشتم باقی نذارم ،والدینم تصمیم گرفتن عکسشون رو داشته باشن تا در آینده حداقل یه عکس از اسباب بازیهای دوران کودکی ام به یادگار مونده باشه .منم از اینکه سطح توقعتون تا این حد پایینه که به چند تا دونه عکس  اکتفا میکنید ممنونم.      ...
25 فروردين 1392

سیزده بدر 92

سلامی به سبزی سبزه عیدتون من سومین سیزده بدر عمرم رو هم تجربه کردم.مثل همیشه برای من که روز خوبی بود و خوش گذشت. اما برای اونایی که مواظبم بودن و هی دنبالم میکردن نمیدونم !!!!!!!! امسال هم به همراه آقا جون ،مادرجون ،خاله ها و دایی های عزیزم سیزده رو گذروندیم و چون یه مقدار هوا سرد بود من مجبور شدم برای گرم شدنم چند تایی چایی بخورم،البته شایان ذکر است که نودونه ونیم در صد علاقه من به قند هستش و چون به من تذکر داده شده که قند رو فقط با چایی میتونی میل کنی مجبورم وسط اون قندایی که میخورم چند سی سی چای هم بخورم .از هانیه جون هم خواهش کردم اگه دندونام خراب شد واسم درستشون کنه. از دایی بهروزم هم کمال تشکر را دارم که با وجود مخال...
24 فروردين 1392

تولد دو سالگی با تم باب اسفنجی

سلام چطورید خوبید؟(یک نمونه از احوالپرسی کیاراد) بالاخره تولد دو سالگی من هم با کلی تاخیر و با حضور 70 نفر مهمان عزیز  برگزار شد.شب شلوغ و به یاد ماندنی بود و بابا ،مامان و خاله فرنگم واسه این جشن بسیار زحمت کشیدن.لباسم رو خاله جونم بافته بودن ودرست کردن آماده کردن غذا هم با ایشون بود. بابایی هم طراحی های کامپیوتری و ساخت کلیپ مربوط به تولد رو به عهده داشتن و مامان جونم هم همه ریسه ها و باب اسفنجی ها رو  درست کرده بودن و همه کار دست بود .بنده هم به عنوان مهمترین عضو این گردهمایی از این همه توجه ،کلی ذوق میکردم و خوش میگذروندم . وشمع تولم را با چنان سرعتی فوت میکردم که هیچ دوربینی موفق به...
21 فروردين 1392

روز زیبای تولدت

سلاممممممممممممم 21 دی روز تولد من بود و 2 ساله شدم.ممنون از همتون که بهم لطف داشتید و تبریک گفتید ،منم دوستون دارم خیلی زیاد. تنها کاری که  توی این روز زیبا انجام دادیم رفتیم آتلیه و چند تا عکس گرفتیم .البته نه به این آسونیا که میگم ،خانم عکاس در آستانه کچل شدن بودن از اینهمه بی توجهی بنده و بالاخره موفق شدن چند تا عکس بگیرن. مراسم جشن تولدم هم 5بهمن انشاالله برگزار میشه .آخ جوووووووووووووووووووون تولد                     نمیدونم چطور توی روز به این قشنگی خندم نمی گرفت ...
23 دی 1391